معلم ناهوک

معلم ناهوک
آرام و رام و راحتی آرام جان می خواهمت. صلوات بر خاتم پیامبران(ص)  
قالب وبلاگ
نويسندگان
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان نامهربان نامهربان من مهربان میخواهمت... و آدرس nusrat.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





علاقه ودید حافظ به شیراز از منظر دیوان او و غزلیاتش بخوبی مشهود است و این اشارات با رویدادهای تاریخی زمان حافظ تطابق دارد. بنابراین در دیوان حافظ اگر غزلی شیوا و دلپسند خوانده می‌شود یقین در خلال ابیات آن رمزآسا و یا آشکارا واقعه‌ای در روانش و در اندیشه اش سیر می‌کند.

پرونده:Hafeziyeh 0457.JPG

چراکه حافظ را نباید یک شاعر ساده اندیش و مبالغه گو به شمار آورد؛ زیرا وی پیش از اینکه حتی شاعر باشد به مسائل دینی و فلسفی و عرفانی کاملاً آشنایی داشته و بینش وی در منتهای دریافت تأملات و دقایق اجتماعی است. لذا دید و دلبستگی حافظ به شیراز از دو منظر قابل بررسی است: یکی مطابقت سروده‌هایش با رخدادهای جامعه که گاهی بر وفق مراد وی است و دیگر طبیعت متنوع و چهارفصل شیراز در آن برهه از زندگی حافظ.

حافظ بعد از تحصیلات و کنجکاوی اش در فراگیری علوم زمان به عنفوان جوانی می‌رسد. شهر شیراز به یمین دولت شیخ ابواسحق اینجو حکمران فارس از امنیت و آرامش کاملی برخوردار بود و مردم از جمله شاعر جوان ما با کمال آسایش و راحتی روزگار می‌گذرانیدند. اماکن خیر در شهر، مساجد، مدارس و خانقاهها و املاک فراوانی که برآنها وقف کرده بودند به‌وفور یافت می‌شد. شیخ ابواسحق پادشاهی آزادی خواه بود که مردم را در آزادیهای احتماعی مخیر می‌داشت. شیراز در یک زمینی هموار بنا شده بود که دور شهر بارویی از زمان آل بویه برجا مانده بود. بدین ترتیب حافظ جوان نیز در این جامعه آزاد بو اسحاقی با شعف و مصلحت جویی زندگی می‌کرد و مسائل سیاسی زمان را به دقت زیر نظر داشت. شیراز که به گفتهٔ ابن بطوطه بهشت روی زمین به شمار می‌آمد و از هر سو طرب و شادمانی بر آن بارز، در این روزها شاهدجنب و جوش حافظ جوان بود که هم از ثروت بهره داشت و هم از دانش. او از حافظان قرآن بود و در همین زمان قاریان در شهر بودند که به آواز خوش قرآن می‌خواندند.

با یورش محمدمبارزالدین حکمران کرمان ویزد به شهر شیراز سلطنت ابو اسحاق در هم پیچیده شد و این واقعه در شعر حافظ بازتابی تأسف انگیز دارد.

راستی خاتم فیروزه بو اسحاقی
خوش درخشید ولی دولت مستعجل بود
دیدی آن قهقه کبک خرامان حافظ
که ز سر پنجه شاهین قضا غافل بود

دوران بعد از بواسحاق زمان استبداد مبارزالدین بود که اشعاری حاکی از خشم شاعر را به دنبال دارد. اوپادشاهی تندخو و ستمکار و متعصب بود به طوری که حافظ اغلب او را «محتسب» می‌نامد و از اینکه آزادی و امنیت مردم را ضایع کرده حافظ در اندیشه آزاردادن اوست. ازاین جهت برخلاف عقیده محتسب به سرودن اشعاری تند به الفاظی از (می- میخانه- باده- مغ) می‌پردازد.

دوش بر یاد حریفان به خرابات شدم
خم می‌دیدم خون در دل و پا در گل بود
اگرچه باده فرحبخش و باد گلبیزست
به بانگ چنگ مخور باده که محتسب تیزست
محتسب داند که حافظ عاشق است
وآصف ملک سلیمان نیز هم

حافظ ستم بر همشهریان را برنمی تافت و رندانه در احقاق حق مردم تلاش می‌کرد تا اینکه شاه شجاع پدر ریاکارش را کور کرد و خود به جای او نشست و حافظ نیز چنین بشارتی را به شیرازیها می‌دهد که:

ای دل بشارتی دهمت محتسب نماند
وز وی جهان برست و بت میگسار هم

دوران حکومت شاه شجاع دوباره آزادی و شادمانی مردم را به دنبال داشت و حافظ نیز به مراد دیرینه خود رسید که:

سحر ز هاتف غیبم رسید مژده به گوش
که دور شاه شجاع است می‌دلیر بنوش

نکته دوم راجع به علاقه ودید حافظ به شیراز چنان‌که گذشت طبیعت سرسبز و مناظر بدیع و باغات دلگشای شیراز بود. بهار شیراز و عطر دل انگبزبهار نارنج آن لطف خاصی داشت و درختان سرو که باغها را پوشانده بودند و انواع میوه هاکه در خاک شیراز پرورش می‌یافت دل از بیننده می‌ربود. گردشگاه‌های فروان که از زمان سعدی نیز باقی مانده بود مردم را به طرف خود می‌کشانید.

پرونده:Hafizie3.JPG

تنها حافظ نبود که «نسیم خاک مصلی و آب رکناباد» او را اجازه سیروسفر نمی‌داد. در بین تفرجگاههای شهر یکی «تکیه سعدی» نزدیک سرچشمه رکناباد در تنگ الله اکبر و دیگر باغ و زاویه سعدی. از نگاه حافظ

شیراز و آب رکنی و این باد خوش نسیم
عیبش مکن که خال رخ هفت کشور است
فرق است از آب خضر که ظلمات جای اوست
تا آب ما که منبعش الله اکبر است

شاعر آرمان طلب شیراز با نگاه تیزبین خود به بهار باصفای شهرش «نسیم روضه» شیراز را بدرقه راه مسافران می‌کند.

دلا رفیق سفر بخت نیکخواهت بس
نسیم روضه شیراز پیک راهت بس

شاعر رند شیراز بر خلاف سعدی بزگوار دل از شیراز بر نکند و به سفر طولانی نپرداخت و یا اگر به سفری رفت یقین طولانی نبوده‌است.

در مقام مقایسه نیز شیراز را بر شهر اصفهان رجحان می‌دهد.

اگرچه زنده رود آب حیات است
ولی شیراز ما از اصفهان به

بلکه عمر خود را در شیراز که از صفا و زیبایی آن شهر و همچنین گلگشت مصلی و آب رکناباد خوشدل بود، صرف نمود. زیبایی طبیعت و روانی طبع شاعر نگرش عمیق او را در محیط پیرامون خود عجین کرده بود. لذا با نگاهی دقیق به مجموع عغیب‌گویی نکرده، ولی از آن‌جا که به ژرفی و با پرمعنایی زیسته‌است و چون سخن و شعر خود را از عشق و صدق تعلیم گرفته، کار بزرگ هنری او آینه‌دار طلعت و طینت فارسی‌زبانان گردیده‌است.

مرا تا عشق تعلیم سخن کرد
حدیثم نکتهٔ هر محفلی بود
مگو دیگر که حافظ نکته‌دان‌ست
که ما دیدیم و محکم جاهلی بود

پرونده:Hafeziyeh 0447.JPG


نظرات شما عزیزان:

omid.1903
ساعت1:50---15 شهريور 1391
salaaaaaaaaaaaaaaaaam khobi manam alaghe be lorestan daram shoma chi moohamad agha

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ پنج شنبه 2 شهريور 1391برچسب:, ] [ 23:20 ] [ محمد نصرت ]
درباره وبلاگ

ماییم و نوای بی نوایی بسم اله اگر حریف مایی
امکانات وب

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 15
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 15
بازدید ماه : 191
بازدید کل : 79029
تعداد مطالب : 35
تعداد نظرات : 41
تعداد آنلاین : 1